خاطره بازی با تیتراژهای ماندگار-۱۴۶؛
کار و اندیشه و تجربه ای که در تاریخ ماند قصه یک خانواده خواننده!
موزیک خوان: تیتراژ مجموعه کار و اندیشه به آهنگسازی فرید شب خیر همچون موسیقی های ثبت شده در ذهن شنیداری بینندگانی است که طی دهه شصت با این ملودی ها خاطرات تلخ و شیرین زیادی دارند.
دریافت 1 MB
خبرگزاری مهر -گروه هنر؛ کارکرد تیتراژ چیزی شبیه به جلد کتاب است که طراحش تلاش می کند با انتخاب عناصر، فرم ها و چینش ها با کمک گرافیک و موسیقی مخاطب یک اثر را در جریان موضوع قرار دهد. شرایطی که گاهی بسیار نکته سنج، اندیشمندانه و حساب شده پیش روی مخاطبان قرار می گیرد و گاهی هم به قدری سردستانه و از روی ادای یک تکلیف الزامی ایجاد می شود که بیننده را از اساس از یک اثر تصویری دور می کند.
آنچه بهانه ای شد تا بار دیگر رجعتی به کلیدواژه «تیتراژ» داشته باشیم، مروری بر ماندگارترین و خاطره سازترین موسیقی های مربوط به برخی برنامه ها و آثار سینمایی و تلویزیونی است که برای خیلی از مخاطبان دربرگیرنده خاطرات تلخ و شیرینی است و رجوع باردیگر به آنها برای ما در هر شرایطی می تواند یک دنیا خاطره به همراه داشته باشد. خاطره بازی بعد از شروع و انتشار در نوروز ۱۴۰۰ و استقبال مخاطبان از آن، ما را بر آن داشت در قالب یک خاطره بازی هفتگی در ایام جمعه هر هفته، روح و ذهن مان را به آن بسپاریم و از معبر آن به سال هایی که حال مان بهتر از این روزهای پردردسر بود، برویم.
«خاطره بازی تیتراژهای ماندگار» عنوان سلسله گزارشی آرشیوی با همین رویکرد است که بصورت هفتگی می توانید در گروه هنر خبرگزاری مهر آنرا دنبال کنید.
در صد و چهل و ششمین شماره از این روایت رسانه ای به سراغ موسیقی متن و تیتراژ مجموعه عروسکی «ماجراهای کار و اندیشه» ویژه گروه سنی کودک و نوجوان رفتیم که در سالیان عجیب و غریب دهه شصت تبدیل به یکی از خاطره سازترین ملودی هایی شد که بنظر می رسد هیچ گاه هم از ذهن شنیداری خردسالان و نوجوانان دهه شصتی پاک نخواهد شد. ملودی که هم ترانه و هم موسیقی اش سبب شد یک مجموعه عروسکی آموزشی ویژه خردسالان آن سال ها که در کلیشه ای ترین شکل ممکن نکات آموزشی را در ذهن دیداری ما ثبت می کرد، تبدیل به یکی از ماندگارترین آثار و محصولات فرهنگی آن روزهای تلویزیون شود.
مجموعه عروسکی «ماجراهای کار و اندیشه» یک برنامه عروسکی ویژه گروه سنی خردسالان بود که در سال ۱۳۶۶ با همان حس و حال عجیب و غریب مربوط به آن سال ها پیش روی مخاطبانی قرار گرفت که نسبت به نسل فعلی از تفاوت های فاحشی برخوردار بودند و انگار چندین سال از آن چه زیست می کردند، بزرگ تر بودند. یک اثر عروسکی به کارگردانی ابوالفضل رازانی نظام العلمایی که در کارنامه فعالیت هایش پروژه هایی چون «ماه پیشونی»، «تهاجم»، «گشت و گذار»، «یک دست صدا ندارد»، «نفوذ» و فیلم های مستند و کوتاه بچشم میخورد.
این مجموعه تلویزیونی ماجراهای دو برادر را روایت می کند که یکی اسمش «کار» و دیگری «اندیشه» است و با کمک هم مشکلات پیش آمده را حل می کنند. شرایطی که کل حال و احوال آنرا می توان در موسیقی تیتراژ این مجموعه که در ایام جمعه پخش می شد، جستجو کرد و متوجه تاثیرش شد که چگونه یک موسیقی تیتراژ می تواند در نقش یک رسانه فراگیر آن روزها بلندگویی برای طرح مسایل آموزشی و پرورشی گروه سنی کودک و نوجوان به اقتضای فضای دوران خود باشد. مسیری که در طول این سال ها بااینکه دربرگیرنده آثار خوبی بوده اما به نسبت آن چه مخاطبان دهه شصت تلویزیون دیده اند، کمتر شده و موضوعات آموزشی آن طور که باید در قالب آثار در رابطه با گروه کودک و نوجوان مورد توجه قرار نمی گیرد.
ابوالفضل رازانی مدتی پیش در یکی گفتگوهایش درباره ی این مجموعه تلویزیونی اظهار داشته بود: من سال ۶۳ طرح این مجموعه را به تلویزیون دادم و آنها هم پذیرفتند و ما هم با تمام توان در زیر بمباران، کار را در استودیو شروع کردیم. یادم است بعضی وقت ها که هواپیماهای عراقی می آمدند، فرار می کردیم ولی باز باردیگر سر صحنه برمی گشتیم. زمانی که این اثر ساخته شد به سبب برخورداری از زبانی ساده و روان، مورد پسند عموم مردم قرار گرفت و دلیل این مسأله، سادگی موجود در بطن اثر بود. کارهای آن زمان روح و حس داشتند و این حس از مخاطبان یعنی خردسالان گرفته می شد و ما فقط آنرا پرورش می دادیم. بزرگ ترین خوشی من در زندگی این است که این مجموعه توانست بردی ملی پیدا کند.
وی در یکی دیگر از مصاحبه هایش هم بیان کرده بود: من در تمام این سال ها به کارهای متفاوتی که انجام دادم افتخار می کنم که برخی از آنها برای مردم نوستالژیک شده است. آن روزها فقط عشق و علاقه بود که سبب انجام کار می شد ولی امروز با مرور آنها فکر می کنم دوست داشتم کارهای دیگری بسازم که آنها بهترین اثرم باشند. در حقیقت به نظرم هنوز بهترین کار خودم را نساخته ام و فکر هم نمی کنم که دیگر فرصت ساخت آن پیش بیاید. با اینحال با کارهایم اقناع شده ام، چون هر کاری را که توانستم تا حالا انجام داده ام.
اما طبیعتاً یکی از عناصری که دراین خصوص توانست به شدت مورد توجه قرار گیرد، ملودی در نظر گرفته شده برای تیتراژ «ماجراهای کار و اندیشه» بود که بواسطه هوشمندی و آگاهی یکی از آهنگسازان پرکار آن روزگار به نام فرید شب خیز توانست رنگ و لعاب خوش نقشی به خود گرفته و فضای خاطره سازی را برای بینندگان این مجموعه طراحی کند. فرآیندی که سبب شد این مجموعه عروسکی ساده تبدیل به یکی از ماندگارترین آثار تلویزیونی حوزه کودک و نوجوان شود و تا امروز هم در ذهن شنیداری و دیداری این نسل از بینندگان تلویزیون جا خوش کند.
شاید باردیگر گویی درباره ی آن چه از موسیقی سریال ها و مجموعه های تلویزیونی دهه شصت و هفتاد باقیمانده برای نسل امروزی جامعه ایرانی محلی از اعراب نداشته باشد اما برای نسلی که تلاش می کند با حفظ خاطره ها و نوستالژی های این دهه که خیلی از آنها دربرگیرنده مفاهیم عمیق انسانی و عاطفی با زبان موسیقی است، روزگار بگذراند جذاب خواهد بود. چارچوبی که در عین سادگی و جهل از آن چه در پیچیدگی های تکنیکی امروز هنر موسیقی می بینیم به گونه ای عجیب و غریب و ناخودآگاه در ذهن رسوب کرده و بنظر می رسد اصلاً هم پاک شدنی نیست.
فرید شب خیز آهنگساز خاطره ساز خیلی از موسیقی تیتراژهای دهه ۶۰ و ۷۰ مجموعه های تلویزیونی هم مدتی پیش بود که در یکی از گفتگوهای رسانه ای اش درباره ی مجموعه «ماجراهای کار و اندیشه» توضیح داده بود: ترانه «کار و اندیشه» خیلی زود سر زبان ها افتاد و به اعتقاد من به سبب سادگی اش این قدر محبوب شد. ملودی کار خیلی ساده بود و اوج و فرود زیادی نداشت. شعر برای بچه ها سروده شده بود و در ذهن شان می نشست. اگر اشتباه نکنم سال ۶۳ بود که مهرداد ملک زاده، تهیه کننده «کار و اندیشه» از من خواست این ترانه را بسازم. مجموعه در استودیویی در خیابان شریعتی ساخته می شد.
اما یکی از نکات جالب توجه این موسیقی تیتراژ که در کمتر جایی حرفی از آن به میان آمده خوانش بخش های با کلام کار بوده که فرید شب خیز درباره ی آن اظهار داشته بود: گروه خوانندگی این کار همسرم هلن داوودلو و نسیم میم باشی خواهرزاده ام بودند. یکی شان بجای عروسک کار می خواند و دیگری بجای اندیشه. همسرم در آن زمان ۲۱ ساله بود و خواهرزاده ام ۱۳ سال داشت. موسیقی این کار را با یک کیبورد کوچک زدم و تنظیم و ساخت ملودی هم توسط خودم انجام شد. همین طور ملودی اش را بر طبق شعری که قبلاً سروده شده بود، ساختم و ضبط ترانه هم دو روز طول کشید و در استودیویی در خیابان فلسطین ضبط شد. البته هرچند به ظاهر همه چیز خیلی ساده و جمع و جور صورت گرفت اما حاصل کار چنان درخشان بود که با هم بودن همیشگی کار و اندیشه تا دهه ها در ذهن مخاطب ایرانی ماندگار شد.
به هر ترتیب موسیقی تیتراژ مجموعه «ماجراهای کار و اندیشه» شاید نگوییم محبوب ترین اما بی شک یکی از خاطره انگیزترین موسیقی هایی است که در زمان پخش خود انقلابی در عرصه ترانه ها و ملودی های خردسالان دهه شصتی به پا کرد و سبب شد تا این قطعه موسیقایی بواسطه همت و تلاش و خوش فکری که در آن انجام گرفت، تبدیل به یکی از ماندگارترین موسیقی تیتراژهای مجموعه ها و سریال های تلویزیونی شود.
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب