درباره ی یک نابغه پیچیده!
موزیک خوان: فرانتس فهرست ترکیبی بود از مهارت خارق العاده در نوازندگی پیانو، الهام خلاقانه و پیشگامانه، و عشقی سیری ناپذیر به زندگی. همه این ها را کنار هم بگذارید، با نابغه ای پیچیده روبه رو می شوید که نیرویی کاریزماتیک همچون گردبادی موسیقایی داشت.
به گزارش موزیک خوان به نقل از ایسنا، فرانتس فهرست بزرگ ترین نوازنده پیانویی بود که جهان تا به امروز به خود دیده است. او به مفهوم واقعی توانایی نوازندگی پیانو با ۱۰ انگشت را از نو تعریف کرد و یکی بعد از دیگری، جلوه هایی خیره کننده و سحرآمیز از مهارت بر کلاویه های پیانو پدید می آورد.
چنان نیروی پرشکوهی در شخصیت موسیقایی او نهفته بود که شیفتگانش تنها با شنیدن چند نت از نوازندگی او از هوش می رفتند. حتی متیو آرنولد (شاعر و منتقد فرهنگی انگلیسی) که به طور معمول تحت تأثیر کسی قرار نمی گرفت، بعد از یکی از کنسرتهای فهرست نوشت: «به محض آنکه به خانه برگشتم، کتم را درآوردم، خودم را روی کاناپه انداختم و تلخ ترین و درعین حال شیرین ترین اشک ها را گریستم.»
حتی کسانی بودند که گمان می کردند توانایی های ماورایی فهرست نتیجه پیمانی شیطانی است؛ به ویژه وقتی در مقابل طوفان های تیره و «فراواقعی» آثار پیانویی او مانند سونات دانته و والس مفیستو قرار می گرفتند.
حفظ کردن کنسرتو پیانو دو مینور بتهوون تنها در عرض یک روز، و نواختن از روی نت کنسرتو ویلن مندلسون در صورتیکه سیگاری بین انگشتان اول و دوم دست راستش گرفته بود، برای فهرست چیزی شبیه بازی کودکانه بود.
اما فهرست بیشتر از آن بود که فقط یک نمایشگر موسیقایی باشد. او در حقیقت همان چیزی را که امروز به عنوان رسیتال پیانو می شناسیم، ابداع کرد و بدین ترتیب سبب شد مردم عادی نیز بتوانند موسیقی ای را بشنوند که پیشتر تنها در انحصار طبقات تحصیل کرده بود.
در دوران قبل از گرامافون، کنسرتهای ارکسترال هنوز نسبتاً کمیاب بودند، بدین جهت فهرست تصمیم گرفت خیلی از آثار سمفونیک را برای پیانو سولو تنظیم کند که مشهورترینشان تنظیم ۹ سمفونی بتهوون بود. همین طور او مجموعه های بی شماری از فانتزی های virtuoso را بر مبنای تم اپراهای مختلف، از مشهور گرفته تا ناشناخته ساخت. علاوه بر این او حامی پرشور موسیقی نوگرا بود و در تثبیت مکتب های ملی گرای نوظهور در روسیه و بوهم نقش مؤثری داشت، و از آهنگسازانی چون هکتور برلیوز، ادوارد گریگ و به ویژه ریشارد واگنر حمایت کرد.
خیلی از آدمیان معمولی با همین افتخارات راضی می شدند، اما فهرست علاوه بر دستیافته های شگرفش به عنوان یک پیانیست چیره دست، بیشتر از صد اثر برای ساز خود نوشت که خیلی از آنها در قالب مجموعه هایی چندبخشی (گاه بیشتر از ۶ قطعه) جای می گیرند.
او پوئم سمفونیک (شعر سمفونیک) را پدید آورد و به عنوان یکی از اولین رهبران ارکستر مدرن، دیگر به زدن ضرب زمان قانع نبود؛ بلکه با حرکات ظریف، پرشور و پرمفهوم، جان و روح موسیقی را آشکار می کرد.
فهرست، تکنیک لایت موتیف را ابداع کرد، همان شگردی که ریشارد واگنر بعدها در اپراهای حماسی خود با تاثیری سحرآمیز از آن بهره برد و خیلی از بافت های نوینی که امروزه با امپرسیونیسم کلود دبوسی و موریس راول مرتبط می دانیم، در حقیقت اولین بار توسط فهرست ابداع شد.
او روزی اعتراف کرده بود: «پیانو من گنجینه ای است از هر آن چه در ایام پرشور جوانی ام وجودم را به هیجان می آورد. همه آرزوها، رویاها و اندوه هایم را با آن در بین گذاشتم؛ سیم هایش با احساساتم می لرزید و کلاویه هایش از هر میل و هوس من فرمان می بردند.»
پیشرفت های اولیه فهرست در حد افسانه بود. وی در دوازده سالگی تقریبا قادر بود هر قطعه ای را با نگاهی گذرا بنوازد و زمانیکه تریو پیانو آرک دوک بتهوون را از حفظ برای خود بتهوون نواخت، در صورتیکه هم زمان بخش های ویلن و ویلن سل را نیز با پیانو بازسازی می کرد، تحسین پرشور او را برانگیخت.
ایگناتس موشلس، که خود از بزرگ ترین نوازندگان زمانش بود، در رابطه با او نوشت: «در قدرت و تسلط بر هر دشواری، نوازندگی فهرست از هر آن چه تابحال شنیده شده، فراتر می رود.»
با این وجود، باورنکردنی است که لوییجی کروبینی، مدیر کنسرواتوار پاریس، از پذیرش او خودداری کرد؛ بهانه اش این بود که فهرست «تبعه خارجی» است، اما براستی، کروبینی از خردسالان نابغه بیزار بود. از آن پس، فهرست دیگر هیچ گاه درس پیانو نگرفت.
علیرغم این ناکامی زودهنگام، فهرست در اوایل دهه ۱۸۳۰ در پاریس ماند (در همان زمانیکه شوپن نیز در آن شهر ساکن شد) و رابطه ای عاشقانه با کنتس ماری داگو برقرار کرد، همان نویسنده مشهور که با نام مستعار دانیل استرن شناخته می شد. حاصل این رابطه سه فرزند بود، همچون کوزیما، که بعدها همسر هانس فون بیلو و سپس ریشارد واگنر شد.
اما مشهورترین و جنجالی ترین دوره زندگی هنری فهرست میان سالیان ۱۸۳۹ تا ۱۸۴۷ رقم خورد؛ زمانیکه او بیشتر از هزار کنسرت در بیشتر کشورهای اروپای غربی، ترکیه، لهستان و روسیه برگزار کرد و در هر جا، تماشاگران را با ترکیب منحصربه فردی از مهارت شیطانی پیانویی و جلوه گری نمایشی خیره ساخت.
او قبل از هر اجرا با تشریفات خاصی دستکش های سفیدش را درمی آورد، پیانو دومی در صحنه قرار داده می شد تا تماشاگران از هر زاویه ای بتوانند مهارتش را تحسین کنند، و به طور معمول از یکی از حاضران می خواست تمی ساده پیشنهاد دهد تا آنرا در قالب بداهه نوازی هایی نفس گیر و خیره کننده بپروراند.
اثرگذاری حضور فهرست بر مخاطبان را می توان از توصیف شاعر بزرگ رمانتیک، هاینریش هاینه که اصطلاح «لیستومانیا» (دیوانگیِ لیست) را ابداع کرد به خوبی دریافت: «وقتی پشت پیانو می نشیند و بعد از چند بار کنار زدن موهایش از پیشانی، شروع به بداهه نوازی می کند، چنان دیوانه وار بر کلاویه ها می تازد و سیلی از ایده های آسمان خراش را آزاد می کند، که گاه در میانشان چند گل خوش عطر هم می رویند تا بر کل فضا عطر بپاشند. انسان هم زمان احساس سرخوشی و اضطراب می کند هرچند، بیشتر اضطراب!»
اما همه مجذوب حرکات نمایشی و مهارت خیره کننده این نابغه مجارستانی نشدند. کلارا شومان، همسر آهنگساز معروف روبرت شومان و خود از پیانیست های برجسته زمانش، روزی او را با تمسخر «ویرانگر پیانوها» نامید. از طرفی، برامسِ خیلی محافظه کار معتقد بود: «نابغه کودک، نوازنده دوره گرد و مرد پرزرق وبرق جامعه، قبل از آنکه آهنگساز فهرست مهلتی برای شکوفایی بیابد، او را نابود کردند.»
هیچ کس دقیق نمی داند چه چیزی فهرست را در آن سال ها به سمت اوج های روز افزون و بی سابقه مهارت نوازندگی سوق می داد، و البته نه صدایی از وی در ضبط ها داریم و نه تصویری در فیلم، تا گفته های حیرت زده شاهدانش را تأیید کند.
بااین حال، یک قالب گچی از دستان فهرست باقیمانده است که دست کم تا حدی به ما کمک می نماید درک نماییم او چه طور از نظر فیزیکی توانسته بود آن شگفتی ها را بیافریند.
انگشتان فهرست باریک و بلند بودند (هرچند نه به صورت استثنایی)، اما خاصیت برجسته آنها تقریبا نبود کامل پرده میان انگشتان بود؛ خصوصیتی که به او امکان می داد با سهولتی خارق العاده که فقط برای معدودی از نوازندگان خوش اقبال ممکن بود فواصل خیلی گسترده و پیچیدگی های شکننده انگشتان را اجرا نماید.
اگر تا آن زمان فهرست هر جا می رفت شگفتی می آفرید، بزرگ ترین غافلگیری در سال ۱۸۴۸ رقم خورد؛ زمانیکه ناگهان از صحنه کنسرت خداحافظی کرد و سمت رسمی و تمام وقت خویش را در وایمار پذیرفت، جایی که از آن پس تمرکز خویش را بر آهنگسازی گذاشت.
تا پیش از این، خلاقیت موسیقایی فهرست از مهارت های درخشان پیانویی اش نیرو می گرفت، اما در این دوران وارد مرحله ای «میانی» شد؛ دوره ای که در آن، نوآوری های خیره کننده و پرشورِ جوانی اش جای خویش را به سبکی سنجیده تر، متفکرانه تر و پخته تر داد.
از برجسته ترین آثار موسیقایی این دوره می توان به مجموعه ۱۲ شعر سمفونیک، سونات حماسی پیانو در سی مینور، سمفونی فاوست و سمفونی دانته، همین طور تنظیم های گوناگون برای پیانو و چند اثر کرال بزرگ مقیاس اشاره نمود.
در سال ۱۸۶۱ فهرست به رم نقل مکان کرد و چهار سال بعد، پاپ پیوس نهم عنوان «آبه» (روحانی) را به او اعطا کرد. میزان دلبستگی او به کلیسا در سالیان پایانی عمر چنان بود که عاقبت عنوان افتخاری کانونیک (عضو روحانیت کلیسا) را دریافت کرد، هرچند هیچ گاه بطور رسمی به عنوان کشیش دست گذاری نشد.
روایتی غیررسمی و مشهور نقل می کند که وقتی فهرست در رم خویش را برای ورود به مقام روحانیت آماده می کرد، راهبه ها بعد از مراسمی در کلیسای سیستین از او خواستند پیانو بنوازد. بعد از اجرای او، راهبه ها به وجد آمده و چهره اش را غرق بوسه کردند. درنتیجه، پاپ پیوس تصمیم گرفت برای حفظ شأن روحانیت، از کشیش شدن فهرست جلوگیری کند!
سالیان پایانی زندگی او سرشار از آثار مذهبی بود و خیلی از آنها هنوز هم ناشناخته مانده اند. در همین زمان، موسیقی پیانو او حالتی درونگرا و مراقبه گرانه پیدا کرد، همان گونه که بعدها در آثار برامس دیده شد.
او بخش زیادی از وقتش را در رفت وآمد میان رم، بوداپست و وایمار می گذراند، چیزی که خودش آنرا «زندگی سه پاره» (vie trifurquée) می نامید و دراین میان، کلاس های استادانه ای (یکی دیگر از نوآوری هایش) را برگزار می کرد و میزبان بزرگ ترین چهره های موسیقی زمان خود بود.
فهرست تا واپسین روزهای عمرش فعال ماند. حتی در سال ۱۸۸۶ (سال مرگش) تور کنسرتی تازه شروع کرد که شامل نخستین سفرش به لندن بعد از ۴۰ سال بود. کمتر از یک هفته قبل از مرگ، در شهر بایرویت، در اجرای اپراهای تریستان و ایزولده و پارسیفال اثر واگنر حضور یافت. وی در همان جا بر اثر ورم (dropsy) که با ذات الریه تشدید شده بود، درگذشت.
پیانیست بزرگ روسی آنتون روبینشتاین در موردش نوشت: «هرگز نباید هیچ کس را هم ردیف فهرست دانست، نه به عنوان نوازنده، نه به عنوان موسیقیدان، و حتی نه به عنوان انسان؛ برای اینکه فهرست فراتر از تمام این هاست. فهرست یک آرمان است!»
منبع: classic fm
به اجمال، انگشتان لیست باریک و بلند بودند (هرچند نه بصورت استثنایی)، اما خاصیت برجسته آنها تقریباً نبود کامل پرده میان انگشتان بود؛ خصوصیتی که به او امکان می داد با سهولتی خارق العاده که فقط برای معدودی از نوازندگان خوش اقبال ممکن بود فواصل خیلی گسترده و پیچیدگی های شکننده انگشتان را اجرا نماید. تا پیش از این، خلاقیت موسیقایی لیست از مهارت های درخشان پیانویی اش نیرو می گرفت، اما در این دوران وارد مرحله ای میانی شد؛ دوره ای که در آن، نوآوری های خیره کننده و پرشورِ جوانی اش جای خویش را به سبکی سنجیده تر، متفکرانه تر و پخته تر داد. حتی در سال ۱۸۸۶ (سال مرگش) تور کنسرتی تازه آغاز کرد که شامل اولین سفرش به لندن پس از ۴۰ سال بود.
منبع: musicreader.ir
این مطلب موزیک خوان را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب