جولان شخصیت های غربی در صحنه تئاتر ایران
موزیک خوان: مرور اجراهای این روزهای تهران نشان میدهد که قهرمانان اروپائی با قدرت تمام صحنه های تئاتر را اشغال کرده اند.
در ماه های اخیر، مرور برنامه سالن های تئاتر تهران یک نکته روشن را پیش چشم می گذارد: غلبه اقتباس های غربی بر تولیدات نمایشی داخلی. از تالار وحدت تا تئاتر شهر و از باشگاه انقلاب تا تماشاخانه های خصوصی، نام هایی بر پیشانی پوسترها می درخشند که نه فقط ایرانی نیستند، بلکه اغلب ریشه در ادبیات و فرهنگ اروپائی دارند؛ شخصیت هایی که برای مخاطب جهانی شناخته شده اند اما جایگزین قهرمان ها و اسطوره های ایرانی شده اند؛ اسطوره هایی که روزگاری بخش مهمی از جریان اصلی تئاتر ایران را می ساختند. اینروزها «رابین هود» در تالار وحدت روی صحنه است و با تبلیغات چشم گیر تلاش دارد مخاطبان عام را جذب نماید.
در باشگاه انقلاب، «الیور توئیست» –بر اساس رمان مشهور چارلز دیکنز و اقتباسی از فیلم موزیکال «الیور»– در قالب نمایشی پرزرق وبرق اجرا می شود. در تئاتر شهر، «ون گوگ» با تمرکز بر زندگی نقاش نامدار هلندی، و در تماشاخانه ملک، «کتابخانه نیمه شب» اقتباسی آزاد از رمان مت هیگ، روی صحنه رفته اند؛ آثاری که به وضوح نشان داده است صحنه تئاتر ایران اینروزها بالاتر از هر زمان دیگری به سوی اقتباس از داستان ها و شخصیت های غربی متمایل شده است. اما پرسش مهم اینجاست؛ چرا در کشوری با یکی از غنی ترین منابع اسطوره ای و ادبی جهان، سهم روایتهای ایرانی در تئاتر این قدر کم رنگ شده است؟
روزگاری که اسطوره های ایرانی پرچم دار صحنه بودندنگاهی به دو دهه گذشته نشان داده است که چنین وضعیتی همیشه بر تئاتر ایران حاکم نبوده است. گروهی از برجسته ترین هنرمندان این کشور با اتکا به شاهنامه و دیگر منابع اساطیری، آثاری خلق کرده اند که چه از نظر هنری و چه از نظر هویتی، نقطه های درخشانی در تاریخ تئاتر ایران محسوب می شوند. بهروز غریب پور با اپراهای عروسکی «رستم و سهراب»، «حکیم فردوسی»، «مولوی» و «حافظ» توانست زبان تازه ای برای روایت اسطوره ها خلق کند. قطب الدین صادقی با نمایش هایی چون «مویه جم»، «هفت خوان رستم» و «آخرین رویای رستم» بصورت جدی به بازآفرینی متون ایرانی پرداخت.
بهرام بیضایی با نگاه پژوهش گرانه خود «سهراب کشی» را نوشت و روی صحنه برد؛ متنی که هنوز یکی از جدی ترین مواجهه های نمایشی با شاهنامه محسوب می شود. پری صابری هم با «رستم و سهراب»، «مرغ باران» و «هفت خوان رستم» روایتهای شاعرانه ای از اسطوره های ایرانی عرضه داد. این مجموعه آثار نشان داده است که نه فقط امکان دراماتیزه کردن اسطوره های ایرانی وجود دارد، بلکه زمانی بخش مهمی از جریان تئاتر کشور را شکل داده است. اما امروز این مسیر کم فروغ شده و جای خودرا به اقتباس های غربی داده است؛ پدیده ای که نیازمند تحلیل دقیق است.
چرا تئاتر ایران به شخصیت های غربی پناه برده است؟نام هایی چون رابین هود، الیور توئیست یا ون گوگ برای مخاطب امروز –خصوصاً نسل جوان– آشنا هستند و بار فرهنگی آماده ای با خود دارند. در دوره ای که فروش بلیت به یکی از چالش های جدی تولید تئاتر تبدیل گشته، خیلی از کارگردانان و تهیه کنندگان ترجیح می دهند اثری را روی صحنه ببرند که از قبل برای مخاطب شناخته شده باشد.
برخی از هنرمندان تئاتر می گویند: اسطوره های ایرانی عموماً ساختارهایی حماسی و شاعرانه دارند و تبدیل آنها به درام واقع گرای امروزی کار آسانی نیست. خیلی از کارگردانان نگران اند که هرگونه تغییر و بازنویسی برای اقتباس نمایشی، با واکنش منفی منتقدان و مخاطبان سنت گرا مواجه شود. بدین سبب بجای ورود به این میدان دشوار، سراغ داستان هایی می روند که ساختار دراماتیکشان از قبل شکل گرفته است. در حالی که سالن های تئاتر تهران مملو از شخصیت های غربی شده است، نبود نمایش هایی برمبنای شاهنامه و دیگر متون اسطوره ای ایرانی بالاتر از هر زمان دیگری احساس می شود. ظرفیت هایی که روزگاری غریب پور، صادقی، بیضایی و صابری به خوبی از آن بهره بردند، هنوز وجود دارد و حتی با مخاطب امروز هم می تواند ارتباط برقرار کند؛ خصوصاً اگر با زبان های تازه ای مثل موزیکال، حرکت محور، یا نور و تصویر مدرن همراه شود.
بازگشت به اسطوره ها نه به معنای نفی اقتباس های جهانی، بلکه یادآوری این حقیقت است که هویت امروز تئاتر ایران بدون اتکا بر قهرمانان و داستان های خودی ناقص خواهد بود. در حالیکه خیلی از کشورها از اسطوره هایشان برای ساخت تئاتر، سینما، سریال و حتی بازیهای ویدئویی استفاده می نمایند، ایران با گنجینه ای بی نظیر از داستانها و شخصیت های حماسی، در این راه گرفتار تعلل شده است.
افزایش اقتباس از شخصیت های غربی در تئاتر ایران، بااینکه محصول نیازهای اقتصادی، فشار بازار و جذابیت اسامی جهانی است، اما نباید سبب فراموشی میراث عظیم اسطوره ای و فرهنگی ما شود. تئاتر ایرانی برای داشتن هویتی مستقل، باید باردیگر به قهرمانان خود بازگردد؛ قهرمانانی که قرن ها در ذهن و زبان مردم زندگی کرده اند و هنوز هم می توانند روی صحنه بدرخشند. برگشت به اسطوره ها نه فقط یک ضرورت هنری، بلکه نیاز فرهنگی امروز جامعه ایران است؛ ضرورتی که اگر جدی گرفته نشود، صحنه نمایش کشور بالاتر از قبل از ریشه های خود دور خواهد شد.
منبع: فارس بطور خلاصه این روزها رابین هود در تالار وحدت روی صحنه است و با تبلیغات چشمگیر تلاش دارد مخاطبان عام را جذب نماید.
در باشگاه انقلاب، الیور توئیست –بر اساس رمان مشهور چارلز دیکنز و اقتباسی از فیلم موزیکال الیور – در چارچوب نمایشی پرزرق وبرق اجرا می شود. بسیاری از کارگردانان نگران اند که هرگونه تغییر و بازنویسی برای اقتباس نمایشی، با واکنش منفی منتقدان و مخاطبان سنت گرا مواجه شود. به این دلیل بجای ورود به این میدان دشوار، سراغ روایت هایی می روند که ساختار دراماتیکشان از قبل شکل گرفته است.
منبع: موزیك خوان
این مطلب موزیک خوان را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب