گفتگوی اختصاصی موزیك خوان با محمدتقی سعیدی؛
تبعات حصر موسیقی اصیل
موزیك خوان: اصفهان «موسیقی از دیرباز در خدمت مفاهیم پر غنای دینی بوده؛ اذان موسیقی است، ترتیل قرآن موسیقی است، صداهایی كه در طبیعت می شنویم و آثار صنع الهی هستند، موسیقی است، نوحه خوانی، تعزیه و تمام بیانات احساسی و دینی ما موسیقی است، اما این روزها چنان فقیر شده ایم كه برای تعزیه یا نوحه خوانی، دست به دامان موسیقی های سخیف و متداولی می شویم كه در نتیجه حصر موسیقی اصیل به وجود آمده اند.»
طی کردن یک نیم روز، با یکی از چهره های شاخص مکتب آواز اصفهان که روزگاری هم نوایی چنگ و چامه را به بهترین شکل ممکن در این شهر تجربه کرده، حسرت های زیادی در دل نسل امروز به جا می گذارد؛ حسرتی از جنس سکوت، در دلِ زمانه ای که پر از صداهای تقلبی و تو خالی است.
از محمدتقی سعیدی که آذر ماه سال ۱۳۳۱ در محلهی ولاشانِ دُرچه (شهری از توابع اصفهان) به دنیا آمده و میهمان دفتر خبرگزاری ایسنا شده، می خواهم برای مخاطبان بگوید که چگونه پا به دنیای موسیقی گذاشته. او، سخن را با نام نامی پدر آغاز می کند: «من زیر سایه پدری که خواننده آیینی بود و با مقامات موسیقیایی هم آشنایی داشت، پا به دنیای موسیقی گذاشتم. از هفت سالگی گوش به آواز پدر بودم، تلاش هایی برای آموختن کردم و زمانی که وی در رادیو شیراز مشغول به کار بود، من هم در کنار پدر خواندن را آغاز کردم.»
تعریف می کند که در ۱۳سالگی و همزمان با بازگشت از شیراز به اصفهان، تحت آموزش میرزا علی آقا نیم تاج قرار گرفته، ولی این آموزش ها را کافی ندانسته و با عشقی که برق آن هنوز هم هنگام خاطره گویی در چشمانش دیده می شود، شاگردی محضر حسن کسایی-خداوندگار نی و تاج اصفهانی-بلبل زنده رود را نیز تجربه کرده است.
او که سه تار نوازی را نزد حسن کسائی آموزش دیده و دیر زمان تنبک را به شیوه عیسی بهنام می نواخته، تا آخرین لحظهی حیاتِ جلیل شهناز، از محضر شهنواز ایران نیز فیض برده است؛ آن قدر که می گوید: « اگر دستی به تار ببرم، لحن تار نوازی شهناز را در گوش جان دارم.»
سعیدی در ادامه روایت کارنامه هنری اش می گوید: «از سال ۱۳۴۹ و پس از خدمت سربازی، با فراخوان رادیو تلویزیون اصفهان در سال ۱۳۵۱، در مرکز فنی رادیو پذیرفته و مشغول به فعالیت شدم و از سال ۱۳۶۵ تدریس آواز را در هنرستان هنرهای زیبای اصفهان آغاز کردم. پس از آن از سال ۱۳۶۹ آموزش آواز را در صدا و سیما اصفهان ادامه دادم. در همین سال نیز بعنوان خوانندهی منتخب اساتیدم، برای اجرای موسیقی، با استاد کسایی و استاد شهناز، به اروپا رفتیم.»
کارنامهی پربار این هنرمند عرصهی موسیقی، در کنار خلق و خوی خوشش، او را در جرگهی چهره های محبوب جوانان هنردوست شهر قرار داده، تا آنجا که کمتر هنرمندی را می توان در شهر جست، که تشنه دیدار و مصاحبت با این استاد آواز نباشد.
او در ادامه از شغلش می گوید: «در دوران خدمتم، تا ریاست شعبه مرکزی بانک رفاه اصفهان ارتقای مقام داشتم و در تمام این سال ها بامداد در خدمت مردم و عصر در خدمت موسیقی و هنر بودم و سختی کار اداری را تا بازنشستگی تحمل کردم، چونکه استاد تاج و استاد کسایی، به ما آموخته بودند نمی توان از راه موسیقی ارتزاق کرد و هنرمند باید راه ثابتی برای کسب رزق و روزی داشته باشد؛ در غیر این صورت یا با مشکل معیشتی مواجه خواهد شد و یا به خاطر تهیه معاش، هنرش به ابتذال کشیده می شود.»
سعیدی خاطرنشان می کند: «در گذشته این امکان وجود داشت که هنرمند همراه با موسیقی کارهای زیادی انجام بدهد و درآمدهای خوبی کسب کند، ولی عشق به موسیقی فاخر و شخصیتی که هنرمند اصیل برای خودش تعریف می کرد، به آسانی اجازه چنین کارهایی را به من نمی داد.»
به باور این آوازخوان اصفهانی، ابتذال، از معنا انداختن ارزش هاست و در این زمینه توضیح می دهد: «تصنیف و آهنگ، پیچیدگی های زیادی دارند؛ اینکه ملودی یک اثر، با اصول درست تغییر کند، یا یک آوازخوان دستگاه ها و گوشه ها را در طول اجرا درست به کار بگیرد، این ها همه هنرهایی هستند که زوال و ابتذال نمی پذیرند ولی اگر بدون توجه و سلیقه، ترانه ای انتخاب شد، بی رعایت اصول، موزیکی برای آن ساخته شد و با تقلید، آوازی بر آن خوانده شد، گام های ابتذال برداشته شده و امروز متاسفانه این ابتذال در موسیقی رسمی و مجاز ما بسیار زیاد به چشم می خورد.»
او مشکل امروز موسیقی ایران را چنین برمی شمرد: «عده ای می خواهند تقلید کنند و ره صد ساله ای که نامداران موسیقی رفته اند را یک شبه طی کنند و عده ای دیگر هم درگیر موسیقی بی اصول، نازیبا و بی مفهوم شده اند.»
سعیدی می گوید: «گوش ما در کودکی با هیچ موزیک مبتذلی آشنا نبود، البته که گاهی خاستگاه موسیقی متفاوت بود ولی ابتذال، جایگاهی در زندگی مردم نداشت، بعنوان مثال، شاید یک موسیقی در اماکن نامتعارف اجرا می شد، اما همان موسیقی هم از ترانه زیبا، ریتم خوب و موسیقی وزین برخوردار بود، اما از زمانی به بعد، هنر به دستمایه های سیاسی-عقیدتی تبدیل شد و زمانی حتی از آوردن نام موسیقی هم امتناع می شد.»
او ابراز عقیده می کند: «ابتذال موسیقی از صدا و سیما شروع شد؛ زمانی که هنرمندان حرفه ای از ادامه فعالیت باز داشته شدند و این سبب شد تلویزیون و رادیویی که دست کم ۱۰ خوانندهی فعال در هر سبک و نوعی از موسیقی داشت و جایگاه ویژه ای در فرهنگ روزمرهی مردم پیدا کرده بود و به تبع همین جایگاه، هنرمندان بر سر خلق اثر بهتر و غنی تر با یکدیگر رقابت داشتند، یکباره به یک میدان خالی تبدیل شود؛ میدانی که حالا هر کسی در هر سطحی می توانست قهرمان آن باشد...».
این استاد آواز، با تحلیل وضعیت امروز موسیقی ایران می گوید: «امروز به وضوح می بینیم کسی که تجربه و حتی تحصیلات کاملی در زمینه موسیقی ندارد، نظریه پرداز هم هست؛ در صورتیکه اظهار نظر کردن درباب فرهنگی که از هزاران سال پیش تا حالا به سختی دوام آورده، حداقل ۵۰ سال کار و تلاش، توام با تمرکز می طلبد.»
سعیدی ادامه می دهد: «در عصر تکنولوژی و سرعت، این امید وجود دارد که موسیقی ما با انتشار محصولات خوب و بهره گیری از فضای مجازی، احیا شود. باید این نکته را هم مد نظر داشت که جلوی هنر اصیل را نمی توان گرفت؛ ممکنست در این راه کژی هایی پیش بیاید، اما فرهنگ چیزی نیست که به آسانی تغییر کند و در این بین، موسیقی فولک یا محلی ایران که در هر شهر و دیاری وراث غیور خودرا دارد کمک ویژه ای به بقای موسیقی ایرانی می کند.»
او که محقق تعزیهی اصفهانی نیز هست موسیقی ایرانی را دارای ظرفیت های بالایی می داند و می گوید: «کاش از موسیقی ایران استفاده بهتری می شد. متاسفانه عده ای به بهانه های مختلف، قدرت را از این هنر که یکی از اهرم های قوی و موثر ملی و کهن ایران بود گرفتند، حال آنکه موسیقی از دیرباز در خدمت مفاهیم پر غنای دینی بوده؛ اذان موسیقی است، ترتیل قرآن موسیقی است، صداهایی که در طبیعت می شنویم و آثار صنع الهی هستند، موسیقی است، نوحه خوانی، تعزیه و تمام بیانات احساسی و دینی ما موسیقی است، اما این روزها چنان فقیر شده ایم که برای تعزیه یا نوحه خوانی، دست به دامان موسیقی های سخیف و متداولی می شویم که در نتیجه حصر موسیقی اصیل به وجود آمده اند.»
این هنرمند، تردید ندارد که اگر اجازه داده می شد تا موسیقی ایرانی پرقدرت بماند و تعزیه و نوحه از این چشمه بزرگ، آبی قرض بگیرند، هنر نوحه خوانی و تعزیه با خلاقیت جوانان امروز، رشد شایان توجهی می کرد، کما اینکه در گذشته، منبری هایی مثل صدرالمحدثین، حاج تاج نیشابوری و... یا مداحانی مثل سید جواد ذبیحی، یزدانیان، مراتب و... در تاریخ موسیقی اصفهان حضور داشتند و در مناسبت های مختلف، احوالات عجیبی را با بهره گیری از موسیقی برای مردم ایجاد می کردند.
او ترجیح می دهد کلام آخرش را خطاب به جوانانی بگوید که تازه به دنیای موسیقی پا گذاشته اند: «بدانید این راه پر پیچ و خم است و لازم است هرکس به این دنیا وارد می شود، صبورانه تلاش کند تا به جایگاه محترمی برسد. اگر می خواهید قدم های محکمی بردارید، باید عاشق باشید، از حق مدد بگیرید و پاک بمانید.»
و حرف پایانی محمد تقی سعیدی، مرا به یاد جمله ای از الفیه ری، شاعر شهیر ایتالیایی می اندازد که در اصل سفارش ای به نویسندگان است، اما آنرا به همهی هنرها می توان تعمیم داد: «می خواهم همه نویسندگان را به قبول این مطلب وادار کنم که تا آثار خودرا به پیرایهی راستی نیارایند و از تملق، مزاج گویی و انکار حقیقت بیگانه نباشند، هیچ گاه نباید یک شهرت دائم، یک شأن و شرافت ثابت و یک سودمندی واقعی را آرزو کنند.»
منبع: musicreader.ir
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب