نگاهی به فراز و فرودهای زندگی محسن وزیری مقدم
به گزارش موزیك خوان هامون وزیری مقدم، مدیر بنیاد محسن وزیری مقدم و فرزند این هنرمند فقید با روایت خاطراتی از فراز و فرودهای زندگی حرفه ای پدرش سخن گفت و در توصیح خصوصیت های وی خاطرنشان كرد: زندگی به او یاد داده بود كه برای رسیدن به هدف هایش بجنگد.
به گزارش موزیک خوان به نقل از ایسنا و به نقل از روابط عمومی انجمن هنرمندان مجسمه ساز ایران، پنجمین برنامه آنلاین گفتگو بر مدار مجسمه به مصاحبه روح الله شمسی زاده با هامون وزیری مقدم (مدیر بنیاد محسن وزیری مقدم) اختصاص داشت که او درباره پدرش و فعالیتهای بنیاد این هنرمند فقید سخن گفت.
هامون وزیری مقدم اظهار نمود: پدرم بارها با اتومبیل شخصی به اروپا و ایتالیا سفر کرد، اما از سال ۱۹۶۴ تا ۱۹۸۵ در ایران ماند. در سال ۱۹۸۵ سفری به ایتالیا داشتیم که پس از مدتی پدرم تنهایی به ایران برگشت و در این سفر ضربه مهلکی به او خورد.
وزیری مقدم افزود: پدرم در نیاوران خانه ای سه طبقه ساخته بود. در چند هفته ای که ما در ایتالیا بودیم همسایه ها به داخل خانه آمده و خیلی از آثارش را دزدیده و آن دسته از آثاری را که با خود نتوانسته بودند ببرند، شکسته بودند. ۲۶ سال طول کشید تا پدرم توانست خانه را پس بگیرد. پس از آن زندگی ما عوض شد و پدرم تصمیم گرفت برای همیشه به ایتالیا برود. او نقاشی ها و مجسمه هایی را که صدمه جدی دیده بودند به بیابان برد و سوزاند و تمام این اتفاقات ناخوشایند آزارش داد.
او اضافه کرد: هرچند از دوران کودکی همواره شاهد کار کردن پدرم در خانه بودیم، اما او دوست نداشت که ما وارد دنیای هنر شویم. شاید به علت سختی ها و فراز و فرود زندگی اش بود که دوست نداشت ما هم به صورت حرفه ای هنرمند شویم. ازاین رو من خیلی دیر به اهمیت آثار و جایگاه وی در هنر معاصر ایران پی بردم بردم. شاید اگر خیلی زودتر این اتفاق افتاده و پدرم به من اجازه داده بود، زودتر می توانستیم بنیاد او را راه اندازی نماییم.
وزیری مقدم خاطرنشان کرد: شکل گیری و راه اندازی بنیاد محسن وزیری مقدم در رم مهمترین اتفاقی بود که در سال ۲۰۱۷ برای پدرم و هنر مدرن ایران افتاد. برگزاری نمایشگاه در ایتالیا و انتشار کتاب «یادمانده ها» از اولین فعالیتهای ما در بنیاد وزیری مقدم بود. بدون اغراق کتاب «یادمانده ها» از معدود کتاب هایی است که توسط خود هنرمند درباره زندگی اش نوشته است. پدرم خاطراتش را از زمان کودکی تا سال های پایانی عمرش در این کتاب نوشته است. سال ها پیش او انتشار این کتاب را به ناشری سپرد که نتوانست آن گونه که باید به تعهدات خود عمل کند و زمانی که کتاب منتشر گردید پدرم اجازه پخش کتاب را نداد و ناشر را واداشت که تمام نسخه های کتاب را خمیر کند.
او اضافه کرد: در سال ۲۰۱۴ تصمیم گرفتم که برای انتشار این کتاب اقدام کنم و با نشر نظر وارد گفتگو شدم. ناشر هم به تهعدات خود عمل کرد و آخرین آرزوی محسن وزیری مقدم برآورده شد. پدرم با انتشار این کتاب گویی می خواست نقطه پایانی بر فعالیت هنری اش بگذارد.
مدیر بنیاد وزیری مقدم افزود: پدرم این کتاب را به همه دانشجویان و هنردوستان تقدیم کرده است و با مطالعه این کتاب می توان با زوایای عجیب و غریبی از تاریخ معاصر هنرهای تجسمی ایران آشنا شد و تصویر روشنی از محسن وزیری مقدم از ورای خاطراتش دید. هم اکنون هم آرشیوی از نامه ها، اتودها، طراحی ها و دست نوشته های پدرم در بنیاد موجود است. امیدواریم به مرور بتوانیم این اسناد را به نمایش بگذاریم.
او درباره نقاشی های شنی اظهار داشت: پدرم در سال ۱۹۵۹ برای اولین بار نقاشی شنی کشید و دو سال برای نهایی کردن ایده هاش برای نقاشی شنی زحمت کشید و همه نگاه ها را متوجه خود کرد. نقاشی شنی به تنهایی قابلیت این را داشت که پدرم تمام تمرکزش را معطوف به آن کند، اما او آدم تجربه گرایی بود و هیچگاه دوست نداشت همچون برخی هنرمندان شناخته شده تنها یک ایده را دنبال کند. وی در دهه های پایانی عمرش در مقطعی باردیگر به خلق نقاشی شنی روی آورد.
وزیری مقدم همینطور درباره مجسمه های مفصلی اظهار داشت: هم اکنون تعداد مجسمه های مفصلی یا حرکتی پدرم بسیار محدود است. سه مجسمه مفصلی در موزه هنرهای معاصر و چند مجسمه نزد مجموعه داران است و چند مجسمه هم در بنیاد نگهداری می شود. بعضی از این مجسمه ها در گذر زمان توسط موریانه صدمه دیده بودند که پدرم آنها منهدم کرد.
وی همینطور درباره مجسمه های استیل پدرش توضیح داد: او زمانی که در پاریس بورسیه شده بود با نوعی استیل براق آشنا شد و از این فلزها برای ساخت مجسمه هایش استفاده نمود. زمانی که جشن هنر شیراز در حال برگزاری بود پدرم این مجسمه ها را برای نمایش به شیراز فرستاد. برگزارکنندگان تصور کرده بودند که این مجسمه ها دکور هستند و آنها را روی هم گذاشته بودند و زمانی که مجسمه ها را به تهران برگردانند، صدمه جدی دیده بودند. پدرم بعدها برخی از آنها را که قابل تعمیر بودند بازسازی کرد و هم اکنون تنها سه مجسمه از این مجموعه در بنیاد موجود است.
او درباره همکاری ای که با پدرش در سال های پایانی عمرش داشت، اظهار داشت: پدرم در سال های پایانی عمرش به من اجازه داد که هنگام خلق آثارش کمی به او نزدیک شوم. او با وجود بیماری برای ساخت آثارش هیچگاه اجازه نمی داد کسی به او کمک نماید. پدرم عاشق موسیقی کلاسیک بود و هنگام ساخت آثارش همواره موسیقی هم گوش می داد. کمک من به او تنها در این حد بود که مواد و متریالی را که مورد نیازش بود برایش فراهم کنم.
پسر محسن وزیری مقدم درباره خصوصیات رفتاری پدرش هم اظهار داشت: پدرم اخلاق و رفتارهای خودش را داشت و هیچگاه نمی خواست کاری کند که باورهایش را زیر سوال ببرد. برای پدرم خانواده اش بسیار اهمیت داشت و همواره تلاش می کرد تا جایی که می تواند عاملی باعث ضربه زدن به خانواده اش نشود. زندگی به او یاد داده بود برای رسیدن به هدف هایش بجنگد.
منبع: musicreader.ir
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب